شب نوشتها

ساخت وبلاگ
سلام علیکم،اومدم زود زود خبرا رو بگم و برم،اول بگم از عنوانم معلومه ما ۳۱ فروردین پارسا که udt داشت عملش کردیم تو بیمارستان شهزیار خانم دکتر کاظمی عملش کرد دستش درد نکنه فعلا که خوبه عملش،پارسا هم انصافا خیلژ اقایی کرد و اذیت نکرد و تا عصر پنجشنبه بیمارستان بودیم و بعد اومدیم خونه،داستان از اینجا شروع شد که من از اولش متوجه retractileبودن تستیساش شده بودم پیش دکتر کاظمی و هاله و دکتر منا،،، هم بردم همشون گفتن تا ۶ سالگی صبر کن،عید مهمون بودیم پسر یکی از دوستامون هم همین مشکل رو داشت و از اونجا من به صرافت افتادم و مجد بردم پیش دکتر کاظمی که معاینه کرد و گفت چون هم اندازه نیستن باید عمل بشه،بردم دکتر اصلان ابادی که اون نظرش به هورمون تراپی بود ولی ما دیگه خواستیم کار اساسی بکنیم و عمل کردیم،فردا هم دارم می رم بوتاکس کنم موهامو شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1402 ساعت: 12:42

سلام علیکم،سال نو مبارک.راستش قبل از سال نو‌می خواستم بیام و بیلان سال قبل رو بدم،انصافا سال خوبی نبود البته ناشکری نباسه ،ولی من همش سال قبل تو استرس بودم،عید سال قبل که جایی نرفتیم و ۱۵ ارذببهشت بعد عروسی علی با مامان مشکل داشتم تا تیر ماه،تیر ماه هم مامان و انی رفتن برا تولد نلی تهران که سر اون که من نرفتم کلی اعصاب خورد کنی داشتم و بعد اواسط تیر با خانواده عمو و شقایق رفتیم انتالیا،بد نبود فقط چند روز مونده به مسافرت مربض اقای شوه فوت کرد و استرس و اعصاب خورد کنی و حرف و حدیثاس به من خورد ،اخر تیر هم عروسی امین بود مه از روز بهد از اون مامان کمر دردی گرفت که ۱ ماه طول کشید و همه تشخیصا براش گذاشتن تا دونه دونه اونا رد بشه پدر من یکی در اومد،از ۲۳ شهریور هم حوادث مهسا پیش اومد و کل نیمه دوم درگیر اون بود فکر و اعصابم و کلی گریه کردم،تو این بین هم دلار و سکه هر روز نرخ جدبد می زد و عرض ۶ ماه از حدودای ۳۰ تومن رسید به ۵۰ تومن،برا همینه که می گم ۱۴۰۱ که چنگی به دل نزد،امیدوارم ۱۴۰۲ عوضشو در بیاره،امسال عید هم یه ۱۰ ذوز رفتیم با مامان و شقایق اینا با ماشین ترابزون که نوب بود و خوش گذشت،از ۲۴ ام رفتیم و ۵ ام برگشتیم و الان ۲ روزه خونه ایم،اهان یادم رفت مهر سال قبل رفتم تهران دوره بوتاکس و نیما اینا هم از مرداد مهاجرت کردن دبی،البته به احتمال زیاد نمونن و بر گردن شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 17:54

خوب صدای منو و نوشته هامو از بهمن ماه دترین میبینین و می خونین،راستش اوضاع مملکت کمی اروم شده،البته من خودم بیشتر احساس می کنم آتش زیر خاکستر شده و هر لحظه امکان شعله ور شدنش هست،به قول خودشون دلار افسار پاره کرده و رسیده به ۴۵ هزار تومن،با این وضع مسافرت خارجی رفتن هم برا خودش شده یه خواب و رویا،برا فرانسه می خواستم ویزا بگیرم اونقدر شرایطش برامون سخت بود که صداشو هم در نیاو دم،الان بهترین کار برا ما ترابزون رفتن تو ایام عیده تا ببینیم زندگی جه خواب دیگه ای برامون دیده،از اوضاع بچه ها بگم که انیسا داره برا امتحان تیز هوشان اماده میشه ،درس مدرسش هم بد نیست و با معلم مدرسش صحبت کردم و از هفته اینده قراره باهاش خصوصی کار کنه،پارسا هم یواش یواش راه افتاده،زبان انگلیسیش عالیه و فارییش بهتر هم شده و کار با قیچی و نقاشیش بد نیست و ولی معلم پیش دبستانیش می گه باید ببرینش گفتار درمانی،این دوشنبه هم پارسا رو می برم چشم پزشک و هفته بعدش هم باید انی رو ببرم دندانپژشک که ببینیم ارتودنسی لازم هست با نه شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 12 بهمن 1401 ساعت: 21:35

خب خدا رو شکر مرداد هم تموم شد،راستش اونقدر مریض و در گیری داشتم که اصلا نمی دونم امسال تابستون چطور شد،از لحاظ روح و روان هم که اکه بخوام بگم داغون داغون،الان خدا رو شکر همه سلامتن و خیالن راحته،فقط خودم موندم،اولش که برامامان میلوم و بیماریهای خدنی مطرح بود رد شدن،شکستکی هم رد شد و موند یه اسپاسم که اونم خدا رو شکر رفع شد،بعد پارسا و به دنبال اون هممون یه بار اواخر تیر که تا اوابیل مرداد ادامه داست کرونا گرفتیم و یه بارم از هفته قبل تب و کرونا گرفتیم و امروز اخریش انیسا بود که اونم تموم شد،منم دو هفته قبل رفتم برا سونو میست سینم که چون بزرک شده بود کفت باید با وکیوم درش بیارم که فعلا اونو انداختم به تاخیر،تا ببینیم چی میشه شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 16:43

تو این هیر و ویر منم هفته قبل برا دوره بوتاکس رفتم تهران و به نظرم دوره خوبی بود،نیما هم تهران بود و اونم دیدم،مریم و نلی دبی هستن و نیما بین دبی و تهران رفت و امد می کنه،خیلی بیچاره تو زحمته و شرایطش سخته،مریم هم ماه هفت حاملگیه اونم شرایطش سخته،کلا انکار خیلی با عجله و بدون فکر رفتن و الان دارن مشکلاتشو لمس می کنن

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 16:43

خوب سلام علیکم،والله چی بگم خیلی اوضاع قاراشمیشیه،مملکت رو هواست،هر روز یه خبر بد،خبر مرگ یه جوون،یه بجه یه مادر،اعدامای عجیب غریب،خودکوشیهای مشکوک،خلاصه هر صبح که پا میشم خدا خدا می کنم اون روز دیگه اخرش باشه،ولی نیست،این اولین سال قرن جدید اصلا به ما نساخته،مخصوصا ما،اخه اوضاع خونه هم قاراشمیشه،دیگه به آخرش رسیدم،به اقای شوه هم گقتم،چند بار قبلشم گفته بودم ولی جدی نمی گرفت ولی این بار دیگه مصمم هستم و فقط به خاطر بچه ها حفظ ظاهر می کنم،اونم قبول نمی کرد شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 16:43

سلام،از عنوان هم معلومه دلم خیلی پره،واقعا خسته شدم،از اینکه همش مجبورم قوی واستم،هیچکی فکر نمی کنه منم آدمم،همه میان خودشونو رو من خالی می کنن،یکی یه لحظه هم فکر نمی کنه اینم آدمه،تحملش حدی داره،انقدر انتظار نداشتم و کله نکردم همه فکر می کنن من هیچ حقی ندارم،نمی دونم قبلا گفتم یا نه از عروسی علی که ۱۵ اردیبهشت بود سر بی ملاحظگی پریا با مامان مشکل داشتم،با وجود اینکه کاملا خودم رو محق می دونستم و به مامان هم کفتم،برا اینکه تموم بشه،چند بار عذر خواهی هم شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 14 شهريور 1401 ساعت: 3:56

خب خدا رو شکر مرداد هم تموم شد،راستش اونقدر مریض و در گیری داشتم که اصلا نمی دونم امسال تابستون چطور شد،از لحاظ روح و روان هم که اکه بخوام بگم داغون داغون،الان خدا رو شکر همه سلامتن و خیالن راحته،فقط خودم موندم،اولش که برامامان میلوم و بیماریهای خدنی مطرح بود رد شدن،شکستکی هم رد شد و موند یه اسپاسم که اونم خدا رو شکر رفع شد،بعد پارسا و به دنبال اون هممون یه بار اواخر تیر که تا اوابیل مرداد ادامه داست کرونا گرفتیم و یه بارم از هفته قبل تب و کرونا گرفتیم و امروز اخریش انیسا بود که اونم تموم شد،منم دو هفته قبل رفتم برا سونو میست سینم که چون بزرک شده بود کفت باید با وکیوم درش بیارم که فعلا اونو انداختم به تاخیر،تا ببینیم چی میشه شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 14 شهريور 1401 ساعت: 3:56

خوب سللم علیکم،اخرای اردیبهشته و ما هم کماکان مشغول،عروسی علی هفته قبل بود و نیما و خاله اینا اومده بودن،از اونطرف هم خواهر و برادر اقای شوه اومده بودن،عید فطرم بود و خلاصه اون هفته همش مهمون بودیم و شنبش مهمونا همشون رفتن،خاله و پریا برا انی لباس اورده بودن که کوچیک بود و موقع رفتن پریا لباسای خودشو گذاشته بود که من کلی ناراحت شدم و سر اون با مامان کلی بحثمون شد و طبق معمول از اونا حمایت می کرد و بحث‌همیشگی ما با حرارت بیشتر که من معتقدم مامان ما رو به پای خونوادش داده ادانه داره،مهمتر اینکه با اقای برادر هم مه صحبت می کردم اونم نظرش همونه،فقط اون می که دیگه ۷۰ سال اینجوری بوده و تو نمی تونی عوضشون کنی،از اوضاع اقتصادی بگم که گرونی بیداد می کنه و از پنجشنبه قیمتا دو یا سه برابر شده،افتضاح شده.یواش یواش صدای مردم هم در اومده و دارن اعتراض می کنن شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 126 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 3:52

سلام علیکمدیگه سال ۱۴۰۰ داره روزای اخرشو می گذرونه و دیگه روزای اخر قرن دارن می رسن،هفته بعد یکشنبه سال نو تحویل میشه و وارد قرن جدید و سال جدید میشیم،تو سالی که گذشت اگه از اولش بگم عید رو که نیما اینا اومدن و بعد تعطیلات خرداد ما با الی اینا رفتیم ماسال ،بد نبود و خوش گذشت و بعدش هم اومدیم و تو خونه بودیم تابستون کرونا پیک وحشتناکی زد و امار فوتیای روزانه بالای ۷۰۰ نفر شد و بودیم تا کمی خلوت شد و دی ماه چند روز رفتیم استانبول و برگشتیم با کلی اعصاب خوردی،این امار مسافرتمون،از ۱۴ خرداد تا اخرای شهریور پروژه خونه رو کار کردیم و خودمون رفتیم زیرزمین و واقعا ۳ ماه اذیت شدیم،ولی خدا رو شکر خونه بد نشد و ۵۰۰ میلیون خرجش کردیم،مدرسه انیسا رو عوض کردم و از اون خیلی راضیم،بعترین تصمیم امسالم بوده،انی دو ماه هم هست که با یه معلم جدید نقاشی می کنه که اونم خوبهپارسا رو دو بار مهد نوشتم که نرفت و سال ۱۴۰۱ باید بره پیش،الانم می ره کلاس موسیفیخدا رو شکر از نظر سلامتی امسال خوب بوده و درسته دو بار کرونای خفیف گرفتیم ولی خیلی ضرر نکردیم،خودمون هم با حاجی سال خوبی نداشتیمراستی تا یادم نرفته کلاس انلاین زبان می رم شب نوشتها...ادامه مطلب
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 19 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:54