٢٨روزگي

ساخت وبلاگ

خب سلام عليكم،الان ساعت ٥صبحه و ما بعد يك ساعت شير خوردن هنوز بيداريم و من كه ديدم اثري از خواب تو چشاي شازده پسر نيست گفتم يه سر به وبلاگم بزنم.از اون دفعه كه گفتم شازدمون زير دستگاه بود و سه روز زير فتو تراپي بود ولي هر دفعه كه مي برديم پوستي اندارزه مي گرفتن بيليروبينش رو همچنان بالا بود كه خوني هم چك كرديم اونم بالا بود و يه كم نگران شديم ولي خوشبختانه از چند تا اطفال كه پرسيدم گفتن مساله اي نيست و تو سن هاي بالاي ده روز زير ١٢ خطري نداره كه خوشبختانه مال ما هم هميشه زير ١٢ بود.از اون موقع هم خدا رو شكر مساله خاصي پيش نيومده ،.كلا بزنم به تخته پسر خوبيه و اگه شكمش سير بشه اذيتي نداره البته همون سير شدنشون مشكله.با شير من كه اصلا سير نمي شه و همش مجبوريم علاوه بر شير من شير خشك هم بهش بديم.طبق معمول شير من هم كمه و هم كيفيت خوبي برا سير كردنش نداره و اصلا سير نمي كنه.

از آني هم بگم كه داره كلاسهاي تابستاني مهدش رو مي ره و يك روز در هفته هم مي ره منير و فعلا سرش با اينا گرمه.خدا رو شكر خيلي هم اذيت نميكنه و البته كلا زحمتش دو برابر شده و هر كاري رو من بايد براش انجام بدم و ما هم خيلي ملاحظشو مي كنيم و مامان و مخصوصا بابا كهكاملا در اختيار ايشون هستن،كلا رابطه خاصي با بابا داره.خدا بابا رو حفظ كنه خيلي ملاحظشو مي كنه و آني همخيلي وابسته شده بهش.

از خودمون هم كه من فعلا تو مرخصي زايمان هستم تا اواخر آبان و بعد اون هم احتمالا برگردم بناب.حالا قسمت چي باشه.اقاي شوه هم همچنان همون سه روز اول رو مي ره بناب و تصميم داره كم كم تيپر كنه.البته به قول خودش اينجوري مثل ترك سيگاره و بايد يهويي ول كنه و ديگه نره تا چه پيش ايد

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : ٢٨روزگي, نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 145 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:42