آبله مرغان و جوراب آبي

ساخت وبلاگ
اوه من بازم بعد قرني اومدم اينجا،راستش اصلا وقت نمي كنم زود به زود سر بزنم .هم سرم شلوغه و هم كمي خودم حال ندارم.آخه اين بار نسبت به زمان بارداري آني خيلي سخت تره و دايم حالت تهوع دارم و مزه دهنم هم افتضاحه.خلاصه قربون آني برم اصلا نفهميدم چي به چي بود ولي الان حسابي اذيت مي شم.مختصري هم تنگي نفس و تپش قلب هم دارم.دكتر هم كه مي رم پيش دكتر عباسعليزاده كه فوق پره ناتولوژي ه ولي واقعا ويزيت رفتن مشكله و الان بايد برم ولي از چند هفته قبلش عزا مي گيرم الان بايد برم و جواب تست DNA رو ببرم.اخه بعد تست غربالگري اول بهش گفتم مي خوام آمنيو سنتز بشم كه دكتر گفت اگه هزينش برات مساله اي نيست برو تست DNA.نمونه خون مي گيرن و ميفرستن استراليا و تمام بيماريهاي ژنتيكي معلوم مي شه و جنس هم مشخص مي شه كه اينجوري شد كه رنگ جوراباي جوجه ما آبي شد.خلاصه ما ٢٥بهمن فهميديم يه اقا پسر قراره بياد تو جمع مون.ولي هنوز جواب اون تست رو نبردم نشون بدم.

از روز شنبه هم اول آني يه جوش تو تنه اش داشت كه حدس زدم آبله مرغان باشه ولي چيزي نگفتم ،اونقدر كه ترسو ه.ولي فرداش كه اول اسفند بود و رفتيم حموم ديدم كه بعله ديگه ابله مرغان رد خور نداره.اونقدر گريه كرده كه نگو،مي گفت نمي خوام خال خالي بشم و خلاصه اولش منم ترسيدم بعد كه يكم پرس و جو كردم و ديدم كه نه چون من قبلا گرفتم برا من مشكلي نيست خيالم راحت شد.

راجع به عيد هم هنوز تصميمي نگرفتيم ولي اوني كه مسلمه اينه كه حتما جايي مي ريم ولي فعلا محلش معلوم نيست.احتمالا با دوست اقاي شوه بريم ولي نه جاش و نه زمانش دقيقا معلوم نيست

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : آبله,مرغان,جوراب,آبي, نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 156 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:42