بار شيشه

ساخت وبلاگ

خب مم اومدم با كلي گله و حكايت و يه خبر خوب،اولن كه بنده الان يه عدد حامله ١٢هفته مي باشم كه امروز هم سونو ي غربالگري رو رفتم و شكر خدا خوب بود.البته دكتر گفت حدس مي زنه بچه پسر باشه.ولي خدا رو خيلي شكر كه سالمه.راستش با اين همه استرس ي كه من اخيرا كشيدم تا حالا هم مونده و بلايي سرش نيومده معجزه هست،قربون خدا برم.آخه از استانبول كه اومديم تازه برنامه هاي ما شروع شد و جمعه اي كه شبش نصفه شب من رسيدم تبريز مادر شوهرم به بهونه نهار آوردن مي خواست نلپ شه رو سرم.كه اينبار ديگه منم عصباني شدم اخه عصرش هم بايد ميو مدم بناب برا همين اصلا حال مهمون نا خونده اونم برا نهار رو نداشتم.بدون اينكه به من بگن برا خودشون برنامه ريخته بودن.خلاصه كلي ناراحت شدم و از اونجا شروع شد،بعدش به مامانم زنگ زده بود و از من گله كرده بود و دست مامان هم درد نكنه حسابي از خجالتش در اومده بود.خلاصه اين يه ماهي كه اومدم خودش برنامه اي بوده برا خودش

+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۵ساعت 22:50  توسط شب بو  | 
شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : بار,شيشه, نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 146 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:42