راستي يتدم رفت بگم اوايل مرداد مهري از امريكا اومد و حسابي برام سورپريز شد و دخترش كه يه ماه از پاري بزرگتر بود رو هم ديدم و تا ٢٦مرداد تبريز بود و چند باري تونستيم همديگه رو ببينيم.پاري هم تونست تو ١٣ماهگي راه بره و الان ديگه حسابي تاتي مي كنه.از حرف زدن هم فقط ددر و به خواهرش ادي ميگه.بقيش فقط اصوات در مياره
از آني هم بگم كه كلاساشو مي ره و اين هفته كلاس رياضي و يو سي مس و شناش تموم شدن و فقط مونده كلاس زبان و بسكتبالش.شنا رو هم تو بدروم تقريبا كامل كرد اينجا مربيش چيزي ياد نداده بود و تو بدروم مي ترسيد ولي يه روز من و باباش افتاديم به جونش و اصرار كه بايد بري طرف عميق و حالا ترسش ريخته و امروز كه با مامان رفته بودن استخر مامان مي گفت همش طرف عميق بودن با هم.
از اوضاع مملكت هم چيزي نگم سنگينترم.دلار رفته بالاي ١٠٠٠٠تومن و يورو بالاي ١٤تومن و روز به روز همه چي گرون و گرون تر ميشه و امريكا تحريم كرده ما رو .همه در حال فرار و رفتن از مملكت هستن و ما هم اين وسط مونديم و نمي تونيم هيچ تصميمي بگيريم
شب نوشتها...برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 141