بيلان سال ٩٦

ساخت وبلاگ
خب سلام عليكم،اومدم براي سال ٩٦ يه بيلان بدم و اگه فرصت شد سعي مي منم برنامه هاي ٩٧رو هم بگم

اول اينكه پارسال برا مسافرت عيد كه رفتيم انتاليا با دوست اقاي شوه،بعد يه بار هم ارديبهشت برا عروسي دختر غمه رفتيم تهران و تا تير هم كه زايمان بنده بود و يه اقاپسر خوشگل و گرد و قلمبه به خونوادمون اضافه شد و جمعمون شد چهار نفر.من هم تا اذر ماه مرخصي بودم و بعد با كلي منت ادامه طرحمو دادن بشتان اباد و الان روزاي زوج مي رم بستان اباد.از شهريور برا پارسا پرستار گرفتم كه اوايل يك روز در ميون ميومد و از مهر هر روز مياد.از مهر امسال اني خانوممون هم كلاس اولي شد و ميره منير،معلمشون هم خانوم خوب و شاديه و خيلي مدرسشو دوست داره.فقط كمي تو درس خوندن ضعيفه و خيلي با ذوق و شوق درس نمي خونه.

مهر ماه ما يه سفر كوتاه به وان داشتيم با مامانم اينا و عمه من،بد نبود ولي خوب اونجوري هم كه فكر مي كرديم نبود. اواخر ابان ماه بابا مشكل پروستات پيدا كرد و رفت ٢اذر داد تهران عمل كردن ولي متاسفانه همچنان مشكلاتش ادامه داره و عملش خيلي خوب نشده و تنگي مجرا و بي اختياري داره.٢ اذر برا انيسا تولد برا دوستاش تو خونه گرفتم با تم مانستر هاي كه البته به خوبي پارسال نشد ولي خودش راضي بود.يادم رفت بگم جريان عمل بابا رو از من مخفي كرده بودن و چون من مهمون داشتم ولي برا جمعه اقاي شوه بليط گرفته بود كه رفتم يك روزه تهران و برگشتم.خوشبختانه مشكل پروستات هنوز در مراحل اوليه بود و با جراحي حل شد و تموم شد ولي خود بابا بيشتر از نظر روحي ضعبفه و تا مدتها فكر مي كرد متاستاز داره و نگران بود. 

بعد هم كه تو زمستون اتفاق خاصي نيوفتاد و منم از اول دي طرحمو تو بستان اباد شروع كردم و قراره هفته اي سه روز برم ولي فعلا كه هر هفته يه ادايي در آوردم و فقط شنبه ها و دوشنبه ها رو رفتم.

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 11:18