فقط براي ثبت

ساخت وبلاگ

امروز براي اولين بار پسرم به طور كاملا هدفدار منو بغل كرد و بهم گفت:i love youالبته با لحن خودش كه ميشه اي واو يو.برام يه دنيا بود و همه غصه هام يادم رفت.اخه يكي دو ساعت قبلش اقاي شوه حسابي عصبانيم كرده بودو خيلي خيلي از دستش كفري و ناراحت بودم و خونه مه رسيديم سرم درد مي كرد و رفتم دراز كشيدم پسرم قربونش برم اومد پيش من دراز كشيد و يه كم بعد گفت پاشو بريم بيرون و خودش دمپاييامو اورد و با هم رفتيم هال و همش خودش و به من ميچسبوند و بعد اوند از پشت بغلم كرد و گفت اي واو يو شبنم.يعني براي من دنيا هم اون لحظه ارزشي نداشت و همه غصه هام و اقاي شوه دود شدن رفتن هوا.خدايا به خاطر يه همچين بچه سالمي ازت متشكرم .فرصت بده تا بزرگش كنم و به يه جايي برسونمش

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 134 تاريخ : جمعه 24 آبان 1398 ساعت: 8:06