سال خوك

ساخت وبلاگ
خوب سلام عليكم،تو سال جديد الان براي بار اول اومدم وبلاگ.راستش كلا حال و حواس ندارم نه اينكه سرم شلوغ باشه ها،كلا حوصله ندارم از لحاظ كاري اوضاع خيلي بر وفق مرادم نيست و هيچ جوره راست و ريست نميشه ،تامين اجتماعي كه راهم ندادن و محلاتي هم باند بازيه و اتاق عمل بهم نمي دن و همينجوري برا خودم مي چرخم از خونه ميام مطب دو تا مريض ميبينم و بعد مي رم خونه و مثل خانه دار ا فقط مصرف كننده ام و اعصاب مصاب هم كه ندارم و فقط با بچه ها دعوا مي كنم

خوب از اول سال تا الان بگم كه مسافرت ازمير با دوستا خيلي خوش گذشت البته اينم بگم اون روزي كه شبش پروازمون بود پارسا مريض شد و استفراغ شديد داشت طوري كه مجبور شديم قبل از پرواز براش رگ بگيريم و با سرم ببريمش فرودگاه،خلاصه اوضاعي بود برا خودش ولي دستش درد نكنه اونجا خيلي باهامون راه اومد و لصلا اذيت نكرد و خلاصه بهمون خوش گذست و انيسا هم با دوستاش كلي خوش گذشت بهش،هفته اول كه ازمير بوديم و بعد كه اومديم تبريز مامان اينا با نيما اينا اومدن تبريز و تا ١٦ ام نيما اينا تبريز بودن و بعد رفتن تهران.عيد رو رفته بودن شيراز و اصفهان.اينو هم بگم كه امسال از اول فروردين به خاطر بارندگيهاي زياد كلي شهرا مثل شيراز و اهواز و شمال سيل اومده و كلي خسارت و كسته داده و هنوز هم دارن با سيل و گل اون دست و پنجه نرم مي كنن.جنوب كه اون جوري شد ،دوم ارديبهشت اينجا برفي باريد كه نگو،يه روز تموم از صبح تا شب برف اومد و همه جا رو سپيد كرد و فكر كنم محصول درختارو هم برد.خلاصه قربون سال خوك برم كه خيلي اسفناك شروع شدو خدا اين سالمون رو به خير كنه

شب نوشتها...
ما را در سایت شب نوشتها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabnevesht91o بازدید : 133 تاريخ : جمعه 24 آبان 1398 ساعت: 8:06